پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ سید شمسالدین مجابی در زمره مبارزان انقلابی به شمار میآمد که فعالیتهای سیاسی خود را از سنین نوجوانی (مصادف با دههی 1330) آغاز کرده بود. مجابی یکی از شاهدان عینی واقعه 30 تیر 1331 بود که در ادامه با گریزی به خاطرات وی به روایت برخی جزئیات این واقعه می پردازیم.
دکتر شمس الدین مجابی میگوید: به هنگام استعفای دکتر مصدق از نخست وزیری و حوادث 31 تیر 1331 سیزده سال داشتم. در نیمهی دوم 1331 اعلامیهای به طور ناگهانی از رادیو تهران خوانده شد که مطلع آن چنین بود: «کشتیبان را سیاستی دگر آمد». و اشعار میداشت که دکتر محمد مصدق از مقام نخستوزیری برکنار و احمد قوام (قوامالسلطنه) به نخستوزیری منصوب شده است. بههمین مناسبت روزنامههای طرفدار دربار از جمله روزنامهی آتش به مدیریت میراشرافی و روزنامهی حزب زحمتکشان بقاییکرمانی شمارههای فوقالعاده انتشار دادند و از روی کار آمدن قوام اظهار خوشوقتی و رضایت بسیار کردند؛ ولی حالت ملت کاملاً دگرگون بود. همگان از افراد سادهی ملت تا ملیون سیاسی به خیابان ریختند و چندین روز تظاهرات وسیع و سرکوب تظاهرات بهصورت خشن ادامه داشت. حتی سربازان ارتش به خیابان آمدند.
به یاد دارم همراه مادرم در خیابان استانبول و نادری بودیم که ناگهان در جوار سفارت انگلیس مادرم مورد ضرب و جرح پلیس قرار گرفت. سرانجام بعد از طی مسافتی از تعقیب پلیس گریختیم و به درون مغازهای پناه بردیم. روز سیام تیر 1331 مردم به خیابانها ریختند و به درگیری با عوامل سرکوب پرداختند. در آن روز همراه برادر بزرگترم که پنج سال تفاوت سنی داشتیم و همچنین همراه با دو نفر از دوستان او که دانشجوی دانشکدهی افسری و همفکر برادرم بودند، به میدان بهارستان آمدیم. در میدان بهارستان درگیری با افراد نظامی و اراذل و اوباش بسیار شدهبود و ما در حال زد و خورد به سهراه ژاله و خیابان ژاله رسیدیم. آن روزها خیابانهای تهران را حفاری کردهبودند و صحبت از لولهکشی آب آشامیدنی بود. آقای مهندس بازرگان هم اولین مسئول تأسیس سازمان آب شده بود و آیهای از قرآن را در تابلو و نشانهی (آرم) سازمان آب گنجانده بود. در خیابانها حفاریهای عظیم شدهبود و سنگ و کلوخ بسیاری در آنجا وجود داشت و مردم هم از آنها برای برخورد با دشمنان علیه حکومت ستمشاهی و اراذل و اوباش استفاده میکردند.
به بیمارستان شفا یحیائیان نزدیک شده بودیم که دیدیم ولولهی عجیبی بین مردم افتاد. میگفتند شاهپور علیرضا همراه با دو نفر دیگر سوار بر اتومبیل فورد کورسی خودش از درون اتومبیل مردم را هدف گلوله قرار میدهند. ما چهار نفر به سرعت بهطرف چهارراه آب سردار میرفتیم. در این میان یکی از دوستان برادرم که کنار ما بود از ناحیه سر مورد هدف گلولههای شاهپور غلامرضا قرار گرفت و ما هم بلافاصله به داخل کانالکشیهای خیابان خزیدیم و بعد از چند لحظه که خیابان آرام شد، جنازهی آن رفیق را برداشتیم و تحویل خانوادهاش دادیم.
باید گفتهشود که تانکهای لشکر 2 زرهی در قلع و قمع مردم سهم بسزایی داشتند. این لشکر در کودتای 28 مرداد 1332 هم نقش مهمی ایفا کرد. آن روز در تهران بیش از هفتاد نفر کشته شدند و در جوار مقبرهی ابنبابویه در نزدیکی شهرری به خاک سپرده شدند که تا زمانهای طولانی بهنام مقبره شهدای سیام تیر ماه معروف بود. مرحوم حاج آقا شمشیری را نیز که از طرفداران دکتر مصدق بود و در این راه پایمردی مینمود، بعد از مرگش در سال 1340 بنا به وصیت او در جوار شهدای سیام تیر دفن کردند.
منبع: خاطرات شمس الدین مجابی؛ مرکز اسناد انقلاب اسلامی